علیرضا اولیائی(طلبه)

سلام علیکم! در حد توان، در خدمت بزرگوارانی که سوالات و شبهات اعتقادی (کلامی) و احکام(فقهی) و اخلاقی دارند، هستیم؛ با آدرس اینستای (a.shia313) یا تلگرام(a-shia313) هم میتونیم با هم، در ارتباط باشیم...، راستی! با امتیاز و لایک دادنتون، مشخص می کنید که مطالب وب، چقدر مفید بوده است. شاداب، پر انرژی، خنده رو و سالم باشید...یاعلی

علیرضا اولیائی(طلبه)

سلام علیکم! در حد توان، در خدمت بزرگوارانی که سوالات و شبهات اعتقادی (کلامی) و احکام(فقهی) و اخلاقی دارند، هستیم؛ با آدرس اینستای (a.shia313) یا تلگرام(a-shia313) هم میتونیم با هم، در ارتباط باشیم...، راستی! با امتیاز و لایک دادنتون، مشخص می کنید که مطالب وب، چقدر مفید بوده است. شاداب، پر انرژی، خنده رو و سالم باشید...یاعلی

حوزه برویم یا دانشگاه؟(پاسخ استاد پناهیان)

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۰۹ ق.ظ

در آغاز سال تحصیلی جدید، حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در جمع ورودی‌های جدید دانشگاه امام صادق(ع) و همچنین جمعی از ورودی‌های جدید حوزه‌های علمیه سخنرانی کرد.  در ادامه فرازهایی از سخنان ایشان در این دو جمع را می‌خوانید:

در کدام رشتۀ علمی تحصیل کنیم؟

  • جوانان زیادی از بنده سؤال می‌کنند که ما حوزه برویم یا دانشگاه؟ بنده معمولاً در جواب عرض می‌کنم: این سوال دقیقی نیست. بلکه صحیح‌تر آن است که ابتدا سؤال شود: «در کدام رشتۀ علمی تحصیل کنیم؟» آنگاه باید ببینیم رشتۀ تحصیلی یا موضوع علمی که می‌خواهیم انتخاب کنیم در حوزه بهتر ارائه می‌شود یا در دانشگاه. البته قبول دارم عوامل دیگری هم در انتخاب شغل و یا محیط تحصیلی موثر هستند. اما ابتدا از اینجا شروع کنیم بهتر است.

نیاز جامعه و استعداد ما؟ خدمت به «بُعد مادی و جسمانی» یا «بُعد روحی و معنوی» انسان‌ها؟

  • برای تعیین یک رشتۀ تحصیلی نیز باید عوامل مختلفی را در نظر گرفت از استعداد شخصی تا نیاز جامعه. مثلاً باید پرسید آیا به سراغ رشته‌هایی برویم که به زندگی مادی انسان‌ها خدمت می‌کند یا به سراغ رشته‌هایی برویم که به زندگی روحی و معنوی انسان‌ها خدمت می‌کند؟ نیاز جامعه و یا علاقه و استعداد ما در کدام زمینه بیشتر است؟ پرسش‌های دیگری هم می‌شود مطرح کرد مانند اینکه: به سراغ علوم تجربی برویم، یا به سراغ علوم غیرتجربی مثل فلسفه، یا علوم وحیانی؟
  • یعنی بهتر است قبل از اینکه بخواهید در مورد صورت شغل آیندۀ خود و یا اعتبار ظاهری و اجتماعی آن تصمیمی بگیرید، ابتدا اصل رشتۀ تحصیلی یا موضوع علمی که می‌خواهید فرابگیرید را برای خودتان مشخص کنید. البته اشکال ندارد که انسان از همان ابتدا، یک چشم‌اندازی دربارۀ ابعاد اجتماعی و اعتباری شغل آیندۀ خودش داشته باشد، ولی منطقی‌تر این است که انسان بررسی خود را از یک مبنای مهمتر شروع کند.
  • سوال خود را به این طریق هم می‌توانیم مطرح کنیم: آیا می‌خواهیم به بُعد مادی یا جسمانی انسان خدمت کنیم، یا به بُعد روحی یا معنوی او؟ چون وقتی شغلی را انتخاب می‌کنید طبیعتاً به یکی از دو بعد حیات انسان بیشتر مربوط خواهد بود. لذا باید ابتدا مشخص کنید به کدام یک از این دو بُعد وجود انسان می‌خواهید خدمت کنید؟ یعنی باید ببینید به کدام یک از دو بعد وجود انسان، بیشتر اهمیت می‌دهید، و یا خدمت در کدام زمینه بیشتر مورد نیاز است؟

امروز بیشتر به متخصصینی نیاز داریم که به ابعاد روحانی و معنوی انسان‌ها خدمت کنند

  • بنده تصور می‌کنم امروز در جامعۀ ما بیشتر به افراد متخصصی که بتوانند به ابعاد روحی و معنوی انسان‌ها خدمت کنند نیاز داریم. حالا چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی؛ ما بیشتر به متخصصین علوم انسانی و وحیانی نیاز داریم. زیرا در زمینه‌های فنی، و آنچه مربوط به بخش مادی و جسمانی زندگی ماست بیشتر پیشرفت‌های زیادی کرده‌ایم و بعضاً در حال خودکفا شدن هستیم. اما نیازمندی‌های جامعه در ابعاد روحی و روانی بسیار بیشتر از آن است که فکر می‌کنیم.
  • اگر این نظر صحیح باشد، که البته دلائل زیادی می‌توان بر آن اقامه کرد، پس آدم‌های باهوش و مستعد فراوانی لازم است در زمینه‌های علوم انسانی به تحصیل بپردازند و به ابعاد روحانی انسان خدمت کنند. این یک نیاز منطقه‌ای و حتی جهانی است و محدود به کشور ما نیست. دیگران با آنکه پیشرفت‌هایی در این علوم داشته‌اند، بعضاً نیازمندتر از ما هم هستند.

بسیاری از استعدادهای مناسب برای «تحصیل در علوم انسانی» به دلیل «مشاوره» و «ملاحظات» نادرست به رشته‌های فنی و پزشکی هدایت شده‌اند

  • علاقۀ افراد هم مهم است ولی علاقه‌ها را می‌توان به این سمت سوق داد. با شنیدن توضیحات خوب در این باره بسیاری از جوانان به موضوعات علوم انسانی علاقه پیدا می‌کنند. نمونه‌های فراوانی را من دیده‌ام از دانشجویانی که در رشته‌های فنی تحصیل می‌کنند ولی پشیمانند که چرا به حوزه یا رشته‌های علوم انسانی نرفته‌اند.
  • استعداد هم لازم است ولی بنده فکر می‌کنم استعدادهای فراوانی هستند که از توانایی و تناسب بیشتری برای تحصیل در رشته‌های علوم انسانی برخوردار هستند ولی به دلائل مختلف از مشاوره‌های غلط و یا انگیزه‌های مادی و ملاحظات غلط اعتباری به سمت رشته‌های فنی و یا پزشکی هدایت شده‌اند. البته در رشته‌های فنی و پزشکی هم نیاز به دانشجویان خوب زیاد است ولی بنا نیست هرکسی با استعداد بود صرفاً چنین رشته‌هایی را انتخاب کند. در رشته‌های دیگر هم نیاز به استعدادهای برتر فراوان است.
  • انسان در همۀ زمینه‌ها می‌تواند به جامعه خدمت کند؛ ممکن است کسی علاقه داشته باشد به ابعاد جسمانی و فیزیولوژیک انسان خدمت کند؛ این اشکال ندارد اما به نظر من امروز اولویت ندارد. و خوب است جوانان با استعداد، از اول همۀ جوانب شغل آیندۀ خود را به‌خوبی بشناسند.

سه راه برای خدمت به ابعاد معنوی انسان: علوم تجربی، علوم فلسفی و علوم وحیانی؛ کدام راه بهتر است؟

  • شاید اگر جوانان به حال خود واگذاشته بشوند، و خوب برای آنها توضیح داده شود، اکثراً علاقه به تحصیل در علوم انسانی و یا وحیانی پیدا کنند. و اگر برخی حقائق دربارۀ اهمیت تحصیل در علوم دینی را بدانند که این اقبال بیشتر هم خواهد بود.
  • اگر بخواهید به ابعاد روحی و معنوی انسان و جوامع بشری خدمت کنید، سه راه در پیش روی شما قرار دارد: 1- به سراغ علوم تجربی مانند مدیریت، روانشناسی، علوم تربیتی، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی بروید که روش تحقیق در این علوم غالبا تجربی است 2- به سراغ علوم فلسفی بروید و انواع فلسفه‌ها و فلسفه‌های مضاف را تحصیل کنید و فلسفه‌پرداز شوید و از این ناحیه بر زندگی انسان‌ها تأثیر بگذارید. 3- به سراغ علوم وحیانی بروید، فقه بخوانید و در معارف دینی عالم بشوید، و بعد در مسائل مختلف زندگی انسان که دین متعرض آنها شده است به گره گشایی و راهنمایی بپردازید.
  • از میان سه راه فوق، کدام‌یک بهتر است؟ پاسخ بنده این است که وقتی می‌خواهیم به روح انسان کمک کنیم، نباید بدون اجازۀ پروردگار عالم یعنی بدون آگاهی از معارف دینی این کار را انجام دهیم، چون ممکن است دچار اشتباهات زیاد بشویم. عالمانه‌تر آنست که اگر کسی بخواهد دربارۀ انسان نظر بدهد، از نگاه خالق این انسان خبر داشته باشد و بداند خدا  که انسان را آفریده دربارۀ مسائل او چه نظری دارد، و برمبنای آن آگاهی‌های خود را گسترش بدهد.
  • امروز توجه اندیشمندان منصف علوم انسانی به طور جدی به علوم ومعارف دینی جلب شده است. و با توجه به رغبت عموم انسان‌ها به معنویت و شکست خوردن بسیاری از اندیشه‌های تجربی و فلسفه‌های مادی گرایش به فهم دین تبدیل به یک ضرورت شده است. برای ما که در کنار این سرچشمه قرار داریم حیف است که بی‌نصیب بمانیم.
  • شما در آینده خواهید دید که در عموم مسائل رشته‌های علوم انسانی، فهم دین حرف اول را می‌زند. البته الان این‌طور نیست، ولی همین امروز هم اگر کسی بخواهد جامعه‌شناس یا روانشناس خوبی بشود، و بخواهد در هر یک از رشته‌های علوم انسانی بخواهد صاحب نظر بشود، واقعاً بدون فهم دین و بدون اطلاع از نظر پروردگار عالم دربارۀ انسان و حیات بشر نخواهد توانست به مقصود برسد.
  • پس اگر کسی به هر رشته‌ای از رشته‌های علوم انسانی علاقمند باشد، بهتر است ابتدا در فهم دین یعنی فقه به معنای عام کلمه، تبحر پیدا کند، و درک عمیقی از دین داشته باشد، و بعد در آن موضوعات کار کند.

«حوزۀ علوم اسلامی دانشگاهیان»؛ پاسخی به یک نیاز عمومی

  • خوشبختانه چندین سال است که جریانی به نام «حوزۀ علوم اسلامی دانشگاهیان» به همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگا‌ه‌ها در برخی دانشگاه‌های کشور به راه افتاده و به دانشجویان رشته‌های مختلف این فرصت را می‌دهد که در کنار تحصیل دروس دانشگاهی، از دروس حوزوی نیز بهره ببرند. دانشجویان زیادی در این دوره‌ها ثبت نام می‌کنند و در کنار دروس دانشگاهی خودشان، برخی از دروس حوزوی را می‌خوانند. (اگرچه معمولاً برخی از آنها پس از اتمام مقطع درسی خود در دانشگاه به سراغ طلبگی می‌روند.) یعنی اینها به این نتیجه رسیده‌اند که بدون فهم دین نمی‌توانند در این جامعه، درست زندگی کنند. این یک نیاز عمیق و عمومی شده است و خصوصاً کسانی که می‌خواهند در رشته‌های علوم انسانی کار کنند به فهم دین، بسیار نیاز دارند.

نیاز روحی انسان به «ارتباط با خدا» فقط با «فهم صحیح دین» تأمین می‌شود/ امروز به «فقیه خوب» خیلی بیشتر از «روانشناس خوب» نیاز داریم

  • جدا از موضوعات و مسائل علوم انسانی، که نیازمند شناخت دقیق معارف دینی است، یکی از نیازهای روحی انسان «ارتباط انسان با خدا» و تضمین حیات طیبه و سعادت حیات جاودانۀ اُخروی او است؛ و این فقط با فقه و فهم صحیح دین تأمین می‌شود. نیازهای معنوی انسان دیگر با علوم انسانی قابل تامین نیست.
  • اساساً برای اینکه بتوانیم به دین مردم خدمت کنیم، باید فقیه بشویم و دین را بفهمیم. و این مهمتر از آن است که برای موفقیت در سایر رشته‌های علوم انسانی به سراغ فقه برویم، چون ما امروز به «فقیه خوب» خیلی بیشتر از روانشناس خوب یا متخصصین سایر رشته‌های علوم انسانی نیاز داریم.

قصد «خدمت به دین» ارزشمندترین قصد برای تحصیل علم/قسم مشهور رسول خدا(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع)

  • کسی که به کسب معرفت دینی اقدام می‌کند و در کنار آن به هر شیوه‌ای با مسائل زندگی بشر در علوم تجربی آشنا می‌شود، و به این شکل به دین مردم خدمت می‌کند باید بداند نزد پروردگار عالم چقدر عزیز می‌شود و چقدر به او عنایت می‌شود. بعضی‌ها می‌گویند: ما «می‌خواهیم طلبه شویم، یا می‌خواهیم به دانشگاه امام صادق(ع) برویم برای اینکه رشد معنوی داشته باشیم و «آدم» بشویم.» در حالی که اینها می‌توانند هدفی بالاتر از این داشته باشند و آن خدمت به دین است، چون کسی که به دین خدمت کند، خداوند عنایات بیشتری به او خواهد داشت و اصلاً حسابِ جداگانه‌ای برای او بازخواهد کرد.
  • کسی که به قصد خدمت به دین و هدایت انسان‌ها، به سراغ کسب معارف دینی برود، می‌تواند تغییرات ویژه در زندگی خود و عنایات الهی به خودش را لمس کند. چون خدمت به دین، ارزشمندترین خدمت است. لذت معنوی و روحیِ این شغل، شاید در هیچ شغل دیگری پیدا نشود. رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «به خدا سوگند، اگر خداوند کسى را به دست تو هدایت کند برایت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى کند؛ وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَى یَدَیْکَ رَجُلًا خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ»(کافی/5/28)

انسان‌ها امروز بیش از هر چیزی به رهبران سالم نیاز دارند

  • اساساً نتیجۀ نهائی تحصیل علوم و معارف دینی، رهبری کردن دل‌ها و اندیشه‌ها به سوی خدا و رهاسازی آنها از اسارت و بندگی طاغوت و ابلیس است. کسی که معرفت دینی پیدا کرد، چه جامعه‌ای کوچک در اطراف خود و چه جامعه‌ای بزرگتر در پیرامون خود را رهبری خواهد کرد و در مقام مربی جامعه قرار می‌گیرد. انسان‌ها امروز بیش از هر چیزی به رهبران سالم نیاز دارند. امروز جوامع بشری بیش از پزشک و مهندس و بیش از هر شغل دیگری به رهبران اجتماعی نیاز دارند که بتوانند گروه‌های بزرگ انسانی را هدایت کنند.
  • امروز می‌توانید ببینید رهبران موثر و خوب در این منطقۀ حساس در جهان همه از عالمان دینی هستند. سه روحانی، مؤثرترین و مستقل‌ترین شخصیت‌های سیاسی هستند که پشت و پناه مردم خود هستند. رهبر عزیز انقلاب ما، حضرت آیت الله سیستانی و آقای سید حسن نصرالله. هماهنگی این دو بزرگوار با رهبر معظم انقلاب نیز برای همه مشخص است؛ این وضعیت تصادفی نبوده است و حزب یا جریان سیاسی خاصی هم چنین موقعیتی را پیش نیاورده است؛ این یک نیاز طبیعی است که منجر به چنین وضعیتی شده است.
  • کسی در طلبگی نباید نگران شیوۀ خدمت خود در آینده باشد؛ تنوع شغلی طلبگی برای انواع استعدادها متعدد است.

نیاز به عالمان دینی که به دین مردم خدمت کنند، نیاز اول حیاتی کشور است/این نیاز بدون حضور جوانان مستعد در حوزه تأمین نمی‌شود

  • نیاز به عالمان دینی که به دین مردم خدمت کنند، نیاز اول حیاتی کشور است و ما نمی‌‌توانیم این نیاز را به هیچ طریقی به جز حضور جوانان مستعد در حوزه‌های علمیه  تأمین کنیم. جوانانی که ابتدا حوزه‌های علمیه به آنها خدمت خواهند کرد و سپس آنان به خدمت و صیانت از حوزه‌های علمیه خواهند پرداخت.
  • نکتۀ مهم و قابل توجه این است که حوزه‌های علمیه برای انواع استعدادها شغل‌های متنوع و ارزشمند ارائه می‌کند. یعنی وقتی عالم دینی شدی بنا بر استعداد و توانایی‌های خاص خودت می‌توانی از تحصیل در انواع شاخه‌های علوم دینی تا انواع خدمات از قبیل تحقیق و پژوهشگری، تبلیغ و نویسندگی، تدریس و امامت جماعت، و انواع فعالیت‌های فرهنگی را در جامعه انجام دهی. کسی در طلبگی نباید نگران آیندۀ شغلی خودش باشد.

طلبگی به چیزی بیش از علاقه نیاز دارد

  • البته تحصیل معارف دینی لیاقت هم می‌خواهد. ما برای تحصیل علوم دینی، نیاز به انسان‌های شایسته و شریف داریم و خداوند هم خیلی در این زمینه سختگیر است. یعنی خداوند در پذیرش افراد لایق در این زمینه خیلی سختگیر است و هر کسی را نمی‌پذیرد. هر چند ممکن است کسانی باشند که نفوذی باشند و یا پس از حضور در حوزه ممکن است به دلائلی لیاقت خود را از دست بدهند، ولی غالباً هر کسی راه به چنین جایگاهی پیدا نمی‌کند.
  • گاهی انسان خود را لایق نمی‌بیند ولی علاقمند است در این راه قدم بگذارد. در این صورت باید با توسل به ائمۀ هدی(ع) و تضرع در خانۀ خدا لیاقت را طلب کند و متواضعانه و متوکلانه قدم در این راه بگذارد. هرچند اساساً کسی نمی‌تواند به طور قاطع خود را لایق چنین جایگاهی ببیند که عُجب به دنبال خواهد آورد، ولی نباید کسی خود را به این دلیل از ورود به سلک روحانیت محروم نماید. همین‌که حاضر باشد ضرورت‌ها را بپذیرد کافی است.
  • هر شغلی نیاز به علاقه هم دارد ولی در مورد طلبگی به چیزی بیش از علاقه نیاز هست؛ و انسان باید به راه و رسالت طلبگی معتقد و عاشق باشد تا توفیقات لازم را در این زمینه کسب نماید.

منبع: سایت بیان معنوی

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات  (۱۲)


سلام علیکم
اللهم عجل ولیک الفرج
اللهم الرزقنا توفیق الشهاده
اللهم احفظ سیدنا و قایدنا امام خامنه ای
اخرین جمله حاج اقا پناهیان که باید برای ورود عشق و علاقه وجود داشته باشه که من عاشق طلبگی هستم و خدمت به مسلمانان هدفم برای زندگی در دنیا این است که بنده ی خوبی برای خدا وند باشم و یک روزی بتوانم تو رکاب امام زمان عج  باشم و خدمت به مسلمانان و فرزند خوبی برای پدر و مادر عزیزم  باشم از خدا میخوام کمکم کنه   انشا الله تا دو الی سه ماه  دیگه بهتان خبر میدم  که چه رشته ای رفتم ولی منتظر طلبه ی جدید باشید  امیدوارم لایق باشم
واقعا ممنون و شرمنده که اینقدر مزاحمتان شدم  حلالم کنید حاج اقا تا دو الی سه ماه دیکه یاعلی
اجرکم الله موفق باشید و سربلند و سلامت زیر سایه ی خداوند و اما زمان عج و خانواده
التماس دعا بازم ممنون و حلالم کنید 
یا زهرا 

سلام علیکم
به نظرتان من میتونم تو حوزه موفق باشم
شرمنده باز مزاحم شدم
خدانگهدار
یا علی

سلام

فاذا عزمتِ فتوکل علی الله

یازهرا

یه طلبه جوون:
موفق باشید


پس زمانی که تصمیم گرفتی توکل کن بر خدا
به امید خدا
یازهرا
التماس دعا

مدیر وبلاگ میگوید:

سلام به خوانندگان این مطلب!

مباحثی مرتبط با همین موضوع" حوزه برویم یا دانشگاه" در کامنت های پست بعدی(زن آخوند میشی یانه)، مطرح شده؛

حتما مراجعه بفرمائید

یاعلی

۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۴۲ گمنام آشنا...
سلام خسته نباشیدخداقوت من خودم بین حوزه ودانشگاه مونده بودم ک باخوندن این مطلب تاحدودی شاید۹۰٪احتمال شدیدمیدمان شاالله برم حوزه....حاج اقامن فرزندشهیدهستم بدلیل اینک سهمیه دارم همه بهم میگن ک برودانشگاه توی یه رشته خوب تحصیل کن...من امسال سوم دبیرستان هستم دوسال پیش باهزارخواهش وتمنابه رشته علوم انسانی رفتم...ازنظرشمابه حرف خانواده گوش بدم وبرم دانشگاه یابه علاقه ای که دارم؟؟؟(این وسط یک حرف ک میگن بچه مذهبیانبایددانشگاه روترک کنن کمی دودلم میکنه)توروخداراهنمایی کنید...یه محبت شدیدی ب یه فرزندشهیدمیکنید...دودلم دعاکنیدبهترین راه روانتخاب کنم....
باتشکر...یه دخترشهیدازتهران...
  • سلام به شما!
  • در باره حوزه رفتن یا دانشگاه رفتن، یه مطلب از استاد پناهیان گذاشتم که می تونید با مطالعه ی این پست، به پاسخ این سوالتون برسین؛
  • البته در پست قبلی اش با عنوان(زن آخوند(روحانی) میشی؟)، چند نفر از خواهران بودند که سوالی مشابه سوال شما داشتند، و ما در آنجا مفصلاً بحث هایی را درباره دانشگاه یا حوزه، مطرح کرده ایم
  • حتما به این مطالب و پرسش و پاسخ هایی که گفتم، مراجعه بفرمائید و اگر پس از مطالعه ی آن ها، به پاسخ خودتون نرسیدید، بنده در حد اطلاعات اندکی که دارم، در خدمت هستم...؛
  • اما یه نکته ای رو بنده باید خدمت شما عرض کنم:
  • و آن این است که باید این جمله ی "بچه مذهبی ها نباید جبهه ی دانشگاه رو خالی کنن" شما رو نگران نکنه و مبادا به خاطر این جمله دو دل باشید...؛
  • یا بعلت اینکه چون سهمیه دانشگاه دارید، مبادا این داشتن سهمیه، باعث شود که شما دانشگاه رو انتخاب کنید؛ بلکه همانطور که در مطالب دیگرم گفته ام و مفصلا بحث کرده ام، نیاز به نیروی با استعداد حوزوی بیش تر داریم نسبت به نیروی دانشگاهی...؛ و این مطالبی که عرض کرده ام برای شما هم از دیدگاه من، صدق میکند؛
  • حال یه نکته ای یادم اومد که می نویسم، شاید براتون مفید باشه:
  • یه روز از استاد و مدیر مدرسه مون که فرد باتجربه و پخته ای هستند در باره ی حوزه رفتن یا دانشگاه رفتن دختران مطلبی رو سوال کردم که ایشون در جواب، گفتن که:
  • حوزه برای دختر خانم هایی که قصد تحصیل دارند، مناسب تر است تا دانشگاه...اگه برن دانشگاه، حیف میشن؛
  • ولی بعدش یه شرط هم گذاشتن و در ادامه گفتن که:
  • دختر خانم ها اول، سعی کنن ازدواج کنن(این رو جهت اطلاع گفتم)
  • نسال الله منازل الشهداء
۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۲ گمنام آشنا...
سلامی دوباره بسیارسپاس گزارم ازپاسختون....
بااین سخنان زیباتون مخصوصآسخنی ک ازاستادومدیرمدرستون گفتید خیلی ب دلم نشست...مطمئن باشیدهمیشه اگرلایق باشم دعاگوی شمابزرگوارخواهم بودبه خاطرلطف بزرگی ک کردید...به قول یکی ازدوستانم من بایدبه یک نبردی بزرگ باخانواده آماه بشم...دعایم کنیدک دراین نبردپیروزبشم(بارضایت خانواده ن بازور واجبار)راستی من مطمئنم اگرپدرم الان بودحوزه روبرام انتخاب میکرد....التماس دعا....یاعلی....

سلامی دیگر بار!

پدر شما زنده اند و باذن الله و ان شاالله می توانند در مسیر انتخاب هایی که دخترشان دارد، به او کمک نمایند؛

از پدرتان هم کمک بخواهید؛

موفق باشید

یاعلی


سلام
ببخشید ما که مهندسی خواندیم اجر و پاداشمان در نزد خدا کمتر از رشته های علوم انسانیه؟
ما که باید در هر شرایط محیطی چه گرم و سرد یا هر مهندسی دیگه کار کنه تا این مملکت یه قدم پیشرفت کنه ارزش مان کمتر شده ؟
پس بهتره ما از فردا بیایم زیر کولر بالای منبر به روح آدم ها برسیم دیگه ؟
میخواهیم همگی اعتصاب کنیم جاده و راه آهن و هزار چیز دیگه نسازیم و با خر از این شهر به اون شهر بریم ؟
همین کارها و حرف ها را میکنید که نخبه های مملکت دارند از این جا میرند دیگه
 

علیک سلام!

کسی نمی گه که ارزش مثلا مهندسی، کمتر از یادگیری علوم انسانی است؛ بلکه ما میگیم هر چیزی، اونوقتی ارزش داره که سر جای خودش باشه؛ مثلا اگر فردی علاقه و استعدادش در همین مهندسی باشه که شما مثال زدین، ولی بیاد بره وقت خودش رو صَرف یادگیری علوم وحیانی کنه(در حالی که نه علاقه ای به این کار عمیق و زمان بر داره و نه استعداد این کار رو در خودش می بینه)، این چنین انتخابی ارزشی نداره! چون در فرض مذکور، وظیفه اش رفتن به رشته ی مهندسی بوده؛ 

در ضمن! سخن گفتن از اهمیت و ارزش یک رشته، به معنی بی ارزش بودن و کم اهمیت بودن بقیه رشته های تحصیلی نیست...؛

هر چیزی سرجای خودش ارزش داره!

اگر هم گفته اند که یادگیری علوم وحیانی و فهم عمیق دین، اهمیت بیشتری دارد، به خاطر اینه که الان به مقدار کفایت، نداریم کسانی را که این اَمر را متخصصانه، به عهده بگیرند به جز عده ای معدود و انگشت شمار(منظورم مراجع محترم تقلید و مجتهدین زمان است نه هر طلبه ای که با اسم و رسم طلبگی داره زندگیش رو میکنه و اصلا به فکر انجام وظائف طلبگی اش هم نیست!!!)

راستی دوست خوبم جناب آقای ؟

خوبه که یه مومن، وقتی می خواد نظرش رو بیان کنه، جمله هایی نگه که بوی مسخره کردن مخاطب ازش بلند میشه!

فوقش شاید حرف بنده اشتباه باشه!

خب! شما که هستین...یه دلیل و استدلال قانع کننده برای من میارین و بنده هم قانع میشم

ما مومنین که هدفمون الله و دستورات اوست، که با همدیگه پدر کشتگی نداریم عزیزم!

ان شاالله شما از اون مهندس هایی باشید که خالصانه برای امام عصرشون فکر و تلاش میکنن!

راستی!

بعضی وقتا با خودم فکر میکنم که آدم، زیر گرمای نور خورشید کار بکنه ولی وظیفه ی گردنگیرِ روز قیامتِ دین مردم رو حتی زیر کولر، بالای منبر، به گردنش نباشه!!!

موفق باشی

یاعلی

 

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی